پیش از اینکه به مشکل سردرد به عنوان یک بیماری اختصاصی پرداخته شود علت اصلی مشکل سردرد همواره باید در بیماریهایی دیگر جستجو شود. برای درمان سردرد ایتدا علت آن مورد بررسی قرار می گیرد. انجمن بین المللی سردرد (HIS) با در نظر گرفتن معیارهایی برای پذیرش میگرن و سایر سردرهای اولیه، سردرهای ثانویه که به واسطهی بیماریهای دیگر ایجاد میشود را از تعریف اصلی خود حذف کرده است. در این فصل به بررسی سردرد ثانویه که میتواند به عنوان عارضهی جانبی سایر بیماریها و اختلالات پزشکی رخ دهد میپردازد.
درک مکانیسمهایی که منجر به ایجاد سردرد میشود جهت اینکه چکونه بیماریهای ثانویه منجر به ایجاد سردرد میشوند، ضروری میباشد. احساسهایی که درون سر حس می کنیم به واسطه اعصاب آوران که در قسمت جلو و پشت سر که روی عصب سه قلو واقع شده است میباشد. این عصب اطلاعات ورودی را به تالاموس و قسمتهای بالاتر قشر مغز ارسال مینماید تا اطلاعات حسی جدید پردازش شوند. زمانی که سردردهای اولیه مانند میگرن ایجاد میشوند، این سیستم توسط محرکهای محیطی یا مرکزی جهت ارسال پالسهای الکتریکی به ساختارهای محیطی فعال میشود. دپلاریزاسیون اعصاب محیطی منجر به آزاد شدن مواد التهابی میشود که منجر به تورم، التهاب و درد در ساختارهای محیطی میشود.
بیش تر بخوانید : درمان میگرن
ساختارهای محیطی اعصاب چیست؟
این ساختارها شامل سرخرگهای مننژ، سینوسها، پوست و ماهیچههای داخل سر و گردن میباشد. علاوه بر فعال سازی ساختارهای محیطی منجر به تقویت تحریکات وارد شده یا کاهش کنترل بازدارنده به صورت مرکزی که منجر به افزایش حساسیت تمام حسها مانند فعال شدن مراکز تهوع و استقراغ در ساقه مغز نیز میشود. بدین صورت دردی که در سر ایجاد میشود به واسطه ساختارهای عصب سه قلو میباشد. سایر ویژگیها وابسته به درد از طریق عصب سه قلو تولید و مهار میشوند. باقی اختلالات درد اولیه مانند سردردهای خوشهای، سردردهای تنشی و درد عصب سه قلو اتونومیک همگی از طریق همین مکانیسمی که ذکر کردیم ایجاد میشوند.
بروز درد اغلب به صورت ضربان دار میباشد که به صورت سوزش، نیش، درد تیز، مداوم، فشار و یا احساس مچاله شدن و … حس میشود. سایر علائمی که ممکن است احساس شود عموماً شامل حساسیت به نور (که به آن فوتوفوبیا نیز گفته میشود) و حساسیت به صدا (فونوفوبیا)، حالت تهوع و استفراغ میباشد همچنین میتواند به صورت حساسیت نسبت به برخی بوها (اسموفوبیا) یا هرگونه تماس و لمس فیزیکی، گرفتگی سینوس، آبریزش بینی، اشک چشم، ورم ملتحمه، افتادگی پلک، احساس درد، فشار یا سفت شدن گردن و یا بدتر شدن شرایط با هرگونه تغییر وضعیت بدن و یا حرکت بروز پیدا کند.
ساختارهای عصب سه قلو
از آن جایی که آخرین مسیر معمول ایجاد سردرد عصب سه قلو میباشد، به نظر میرسد که بسیاری از سردردهای ثانویه نیز مکانیسمهای مشابه سردرد اولیه را دارند. به عنوان مثال، بیماری مننژیت، که به دلیل عفونت غشاهای عصب سه قلو اطراف مغز میباشد، میتواند به صورت حساسیت به نور و صدا، حالت تهوع، درد ضربان دارد و سفت شدن و گرفتگی گردن بروز پیدا کند. سایر علائم بیماری مانند تب، با توجه به پروندهی بالینی بیمار میتواند در تشخیص و تمایز سردرد اولیه از سردرد ثانویه موثر باشد.
بنابراین باید این نکتهی مهم را به خاطر بسپارید که سردردهایی که برای یک فرد جدید هستند یا اینکه با علائم غیرطبیعی دیگر در معاینه مشاهده میشوند یا سردردهایی که با تغییرات چشمگیری از سردردهایی که قبلاً وجود داشتند بروز پیدا میکنند همگی نشانهی مشخصی از علائم سردرد ثانویه میباشد. سردردهای ثانویه معمولاً علائمی مانند میگرن ایجاد مینمایند زیرا هر عاملی میتواند ساختار عصب سه قلوی محیطی یا مرکزی را مشابه مکانیسم درد سردرد اولیه تحریک نماید.
- اختلات غدد درون ریز
- هورمونهای جنسی
شاید رایجترین ارتباط بین عملکرد غدد درون ریز و سردرد در بروز سردرهای هورمونی مشهود باشد. انجمن جهانی سردرد، سردرهای هورمونی را را به سردردهایی که به واسطه غدد درون ریز و برون ریز ایجاد میشوند تقسیم بندی مینماید.
بیش تر بخوانید : تشنج و صرع
سردرد درون ریز وابسته به هورمون استروژن
تعریف این سردرد در انجمن بین المللی سردرد بدین گونه است: سردردی که به دلیل الگوهای ترشح استروژن در دورههای چرخهی قاعدگی ترشح میشود و منجر به میگرن خالص قاعدگی میشود در مقابل میگرنی که به واسطه قاعدگی ایجاد میشود. میگرن خالص قاعدگی از حدود ۲ روز پیش از آغاز خونریزی تا ۳ روز پس از خونریزی ایجاد میشود. این نوع سردرد باید حداقل در دو از سه دورهی قاعدگی وجود داشته باشد. میگرنی که به واسطه قاعدگی ایجاد میشود هم در زمانی که میگرن خالص قاعدگی ایجاد میشود و هم در تمام روزهای دیگر چرخهی قاعدگی میتواند ایجاد شود. تغییرات هورمونی میتواند عاملی جهت تشدید میگرن مزمن باشد و منجر به افزایش سردردهای مداوم در حداقل ۱۵ روز و یا بیشتر در هر ماه میشود. در بیمارانی که بیش از ۱۵ روز در ماه سردرد دارند یا سابقهای از میگرن وابسته به قاعدگی دارند، بر اساس تحقیقات پیشگیری از کاهش هورمون استروژن در طی هفتهای که خونریزی قاعدگی وجود دارد منجر به برطرف شدن میگرن مزمن میشود.
اختلال عملکرد هیپوتالاموس و هیپوفیز
انجمن بین المللی سردرد ویژگیهای مرتبط با سردرد مرتبط با اختلال هیپوتالاموس و هیپوفیز را بدین صورت تعریف کرده است: این سردرد باید دو طرفه باشد، هم در قسمت جلوی پیشانی و هم در پشت چشم، همچنین این سردرد باید با یکی از ناهنجاریهای زیر همراه باشد: ترشح بیش از حد پرولاکتین، هورمون رشد یا هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک با قطر میکروآدنوم کمتر از ۱۰ میلی متر، یا اختلالاتی در تنظیم دمای بدن، تغییر در حالتهای عاطفی، تشنگی و اشتها و تغییر در وضعیت خلق و خو مرتبط با غده هیپوتالاموس. این سردرد در زمان اختلال در عملکرد غدد درون ریز ایجاد میشود و باید تا حدود ۳ ماه پس از درمان موثر برطرف شود.
در یک مطالعهی تحقیقاتی روی بیماران مبتلا به میگرن مزمن، آنالیز عملکرد هیپوتالاموس غیرطبیعی برآورد شد. میگرن مزمن به شرایطی اطلاق میشود که بیماران بیشتر از ۱۵ روز در ماه را دچار سردرد باشند و حداقل نیمی از سردردها مشخصات سردردهای میگرنی را داشته باشند. در مقایسه با گروه شاهد، نتایجی که به دست آمد بدین صورت بود: افزایش پرولاکتین در هنگام شب، افزایش غلظت کورتیزول و تاخیر در پیک ملاتونین شبانه. بیمارانی که دچار اختلال خواب بودند سطح ملاتونین کمتری را داشتند. سطح هورمون رشد بین بیماران و گروه کنترل تفاوتی نداشت. محققان نتیجه گرفتند که میگرن مزمن بیانگر یک اختلال کرونوبیولژیکی در هیپوتالاموس میباشد.
هیپوگلیسمی
هیپوگلیسمی معمولاً ارتباطی با مشکل سردرد ندارد اما احتمال درد در ناحیه سر در بیمارانی که هیپوگلیسمی دارند و سابقهی سردرد داشتهاند بیشتر اتفاق بیفتد. در واقع احتمال بروز سردرد بسیار زیاد است. با این حال، هیپوگلیسمی که به دلیل ترشح انسولین یا گرسنه ماندن طولانی ایجاد میشود در بیماران مبتلا به میگرن منجر به سردرد نمیشود. به نظر میرسد گرسنه ماندن همراه با عدم مصرف کافئین منجر به سردرد نمیشود. در زمان گرسنه ماندن طولانی، زمانی این سردرد توسط انجمن بین المللی سردرد، به عنوان سردرد هیپوگلیسمی در نظر گرفته میشود که حداقل یکی از این ویژگیها را داشته باشد: در ناحیه پیشانی باشد، درد به صورت پراکنده باشد، بدون ضربان باشد و شدت آن خفیف تا متوسط باشد.
کم کاری تیروئید
بر اساس معیارهای انجمن بین المللی سردرد، سردرد ناشی از کم کاری تیروئید بدین صورت تعریف میشود: سردردی که دو طرفه یا بدون ضربان باشد و یا به صورت مداوم همراه با تائید تشخیص کم کاری تیروئید باشد. علائم آن باید در طی دو ماه از بروز سایر علائم کم کاری تیروئید آغاز شده باشد و ۲ ماه پس از درمان موثر کم کاری تیروئید برطرف شود. شکایت ناشی از سردرد در حدود ۳۰ درصد از بیماران با علائم کم کاری تیروئید تخمین زده میشود. استفراغ یکی از علائم غیرمعمول همراه با این سندرم سردرد میباشد. احتمال بروز بیماری در خانمهایی که در دوران کودکی سوابقی از میگرن را داشتهاند، بیشتر میباشد.
بیش تر بخوانید : درمان میگرن با بوتاکس
تپر و همکاران در یک مطالعه مورد-شاهدی به بررسی ارزیابی اختلال عملکرد تیروئید در بیماران که سردردهای جدید را به صورت روزانه داشتند (n ¼ 65) در مقایسه با گروه بیمارانی که دچار میگرن بودند (n ¼ 100) و همچنین افراد مبتلا به سردرد مزمن پس از سانحه بودند (n 1/4 69) پرداختند. کم کاری تیروئید در گروهی که به تازگی دچار سردرد شده بودند شیوع بالاتری داشت در مقایسه با گروه بیمارن میگرنی (نسبت شانس ۱/۴ ۱۶ و فاصله اطمینان ۹۵ درصد ¼ ۳.۶-۷۲) و در گروه سردرد مزمن پس از سانحه (نسبت شانس ¼ ۱۰.۳ و فاصله اطمینان ۹۵ درصد ¼ ۲.۳-۴۶.۷). نویسندگان مقاله نتیجه گرفتند که کم کاری تیروئید در بیمارانی که با سردرد جدید روزانه مراجعه مینمایند بیشتر است.
پرکاری تیروئید
استون و همکاران اشاره کردند که پرکاری تیروئید طبقه بندی خاص خود را در تعریف سردردهای ارائه شده از طرف انجمن بین المللی سردرد را ندارد و فقط توصیفات پراکندهای از سردرد مرتبط با پرکاری تیروئید در مجلات و مقالات پزشکی وجود دارد؛ به هر حال سردرد به عنوان یکی از علائم شایع پرکاری تیروئید در اغلب متون تخصصی پزشکی در نظر گرفته میشود. در یک مطالعه موردی کوچک که شامل سه بیمار مبتلا به سردرد مزمن روزانه مرتبط با بیماری گریوز بود، نویسندگان بیان کردند که سردرد به صورت بی وقفه بوده و ارتباطی با افزایش حساسیتهای حسی ندارد. بیمارانی که سردرد مرتبط با پرکاری تیروئید دارند پس از درمان پرکاری تیروئید، سردرد آنان برطرف خواهد شد. استون و همکاران توصیه مینمایند که پرکاری تیروئید باید به عنوان عامل سردرد مزمن روزانه که علت مشخصی ندارند در نظر گرفته شوند.
در یک مطالعه مبتنی بر جمعیت که در نروژ انجام شده است میزان بروز سردرد در مواردی که میزان TSH بالا بود، کمتر بود و بروز سردرد در افرادی که میزان TSH آنان کمتر بود، شیوع بیشتری داشت. دلیل این یافتهها به درستی مشخص نیست اما نویسندگان بیان کردند که پایین بودن فعالیت بتا آدرنرژیک میتواند ارتباطی با بالا بودن میزان TSH و پایین بودن شیوع سردرد داشته باشد.
بیش تر بخوانید : بیماری سیستمیک و اختلال در خواب
اختلال در عملکرد غده فوق کلیوی (آدرنال)
از جمله مواردی که سبب اختلال در عملکرد فوق کلیوی می شود، به شرح زیر است :
فئوکروموسیتوم
فئوکروموسیتوم یک کاتکول آمین است که منجر به تولید توموری میشود که عموماً در محدوده بافت غده فوق کلیوی باقی میماند. اما در ۱۵ تا ۲۰ درصد موارد میتواند در قسمتهایی خارج از عده فوق کلیوی نیز ایجاد شود. علائم آن به ترتیب شیوع عبارتند از:
- سردرد (۶۰ تا ۹۰ درصد)
- تپش قلب (۵۰ تا ۷۰ درصد)
- تعریق غیرطبیعی و بیش از حد (۵۵ تا ۷۵ درصد)
- فشار خون بالا به صورت مستمر (۵۰ تا ۶۰ درصد)
- کاهش فشار خون پس از ایستادن (۱۰ تا ۵۰ درصد)
- رنگ پریدگی (۴۰ تا ۴۵ درصد)
- قند خون بالا (۴۰ درصد)
- خستگی (۲۵ تا ۴۰ درصد)
- کاهش وزن (۲۰ تا ۴۰ درصد)
- اضطراب و حمله ترس (۲۰ تا ۴۰ درصد)
- بالا رفتن ناگهانی فشار خون (۳۰ درصد)
- گرگرفتگی و احساس گرمای شدید (۱۰ تا ۲۰ درصد)
بیش تر بخوانید : رابطه میگرن و کافئین
سایر علائمی که شیوع کمتری دارند عبارتند از :
- لرزش
- درد در ناحیه قفسه سینه
- حالت تهوع و استفراغ
- عدم تحمل گرما
- دفع مکرر ادرار (پر ادراری)
- تشنگی بیش از حد
- سرگیجه
- وجود خون در ادرار
- شب ادراری
- کاردیومیوپاتی (یکی از بیماریهای عضلات قلب)
- یبوست
- سندرم رینود (اختلال در دستگاه گردش خون)
- اسهال
اگرچه فئوکروموسیتوم به عنوان یک تومور خوش خیم در نظر گرفته میشود اما میتواند علائمی ایجاد نماید که تهدیدی برای زندگی بیمار میباشد. بنابراین انجام آزمایشهای تشخیصی برای این بیماری ضروری می باشد. تشخیص فئوکروموسیتوم عمدتاٌ وابسته به یافتن افزایش کاتکولامین و متانفرین از طریق جمع آوری ادرار ۲۴ ساعته و سطوح سرم پلاسما میباشد جواب مثبت کاذب به دلیل مصرف برخی داروهای ضد افسردگی، مهارکنندههای اکسیداز مونوآمین، دوزهای بالای داروهای ادرار آور، فنوکسی بنزامین، لوودوپا و تئوفیلین ممکن است به وجود بیاید، مصرف کافئین و نیکوتین نیز ممکن است منجر به پاسخ مثبت کاذب در آزمایش شود. نتیجهی منفی کاذب نیز ممکن است به دلیل وجود رزرپین و بتابلوکاد ایجاد شود.
وقتی سطوح غیرطبیعی توسط آزمایشها مشخص شد، تومورها ممکن است توسط تصاویر سی تی اسکن یا ام آر آی از غدد فوق کلیوی یا شکم و یا در صورت در دسترس بودن از طریق توموگرافی انتشاری (۱۲۳۱-متایودوبنزیل کلاندین سینتی گرافی و یا ۱۸ اف- دی هیدروکسی فنیل آلانین – پوزیترون) شناسایی شوند.
از آن جایی که ۲۵ درصد از تومورها از طریق ژنتیکی به ارث میرسند، انجام آزمایش ژنتیک نیز اهمیت بسزایی دارد. برداشتن تومور با حفظ غدد فوق کلیوی انجام میشود.
بیش تر بخوانید : انواع قرص های صرع و تشنج
علائم سردردی که به دلیل فئوکروموسیتوم ایجاد میشود بر اساس معیارهای انجمن بین المللی سردرد باید همزمان با تشخیص تغییرات بیوشیمیایی، تصویربرداری، تائید بافت شناسی بوده باشد و همچنین باید یک ساعت پس از درمان فشار خون بالا از بین برود. سردردی که به دلیل فئوکروموسیتوم پدید میآید معمولاً به صورت کوتاه مدت بروز مینماید، در حدود ۵۰ درصد از بیماران سردرد ممکن است کمتر از ۱۵ دقیقه طول بکشد و در ۷۰ درصد بیماران نیز طول دورهی سردرد کمتر از ۱ ساعت میباشد.
سردرد در بیماری های فوق کلیوی حداقل با یکی از علائم زیر همراه میباشد :
- تعریق غیرطبیعی و بیش از حد
- تپش قلب
- اضطراب
- رنگ پریدگی
سردرد ممکن است به صورت ضربان دار یا اینکه به صورت مستمر در قسمت پیشانی یا قسمت پس سر ایجاد شود. در بیمارانی که مبتلا به فشار خون بالا هستند، میتواند منجر به بروز آنسفالوپاتی ناشی از فشار خون شود. در برخی از بیماران سردرد ممکن است به صورت رعد و برقی (رعدآسا) باشد (در هر یک دقیقه یک درد شدید ایجاد میشود). البته این نوع از سردردها معمولاً همراه با فشار خون بالا رخ میدهد اما گاهی اوقات و در برخی از افراد ممکن است بدون افزایش فشار خون ایجاد شود.
یک توضیح برای تناوب علائم در برخی از افراد، تغییرات تومور در جهت تحریک علائم میباشد. یک نمونه به عنوان مثال مربوط به بیماری بود که دچار سردرد رعدآسا در هنگام ادرار کردن بود، پس از بررسی مشخص شد که این بیمار مبتلا به تومور خارج از غده فوق کلیوی در دیوار مثانه بود. مورد دیگر بیماری بود که در هنگام غذا خوردن دچار سردرد میشد، پس از آزمایش و بررسی تومور در این بیمار در داخل دستگاه گوارش یافت شد.
آپوپلکسی هیپوفیز (انفارکتوس هموراژیک هیپوفیز)
شروع این سردرد معمولاً به صورت ناگهانی و رعدآسا میباشد و به دلیل انفارکتوس یا خونریزی هیپوفیز رخ میدهد. سردردی که به دلیل آپوپلکسی هیپوفیز ایجاد میشود توسط معیارهای انجمن جهانی سردرد به این صورت توصیف میشود: سردردی حاد و شدید در ناحیه کاسهی چشم و یا پیشانی یا سردردی که در کل سر پخش شده است و معمولاً همراه با یکی از علائم زیر میباشد:
- حالت تهوع
- استفراغ
- تب
- کاهش سطح هوشیاری
- افت فشار خون
- افتالموپلژی (فلج چشمی) و یا اختلال در بینایی
انفارکتوس هموراژیک هیوپوفیز باید در تصویربرداریهای عصبی که از سر تهیه میشود مشاهده شود. سردرد باید همزمان با این بیماری آغاز شده باشد و در مدت ۱ ماه نیز بهبود بیابد. در تحقیقاتی که روی ۴۰۰ بیمار مبتلا به آپوپلکسی هیپوفیز انجام شد (در چندین نمونهی تحت بررسی) علائم زیر مشاهده شد:
- سردرد در ۶۳ تا ۱۰۰ درصد موارد (میانگین ۹۳ درصد)
- فلج عصب کرانیال ۳ و ۴ و ۶ بین ۴۰ تا ۱۰۰ درصد ( میانگین ۶۸ درصد)
- کاهش قدرت بینایی بین ۴۰ تا ۱۰۰ درصد (میانگین ۷۵ درصد)
- تغییر در وضعیت روانی و مننژیسم ۰ تا ۴۲ درصد (میانگین ۲۲ درصد)
- علائم غیراختصاصی مانند تهوع و استفراغ ۲۰ تا ۷۷ درصد (میانگین ۳۷ درصد)
اگرچه انفارکتوس و خونریزی اغلب به دلیل یک آدنوم (توموری خوش خیم و غیرسرطانی) ایجاد میشود که داخل بافتهای غیر نئوپلاستیک رخ میدهد. به هر حال یک رسوب کننده خاص معمولاً همیشه مشاهده نمیشود، اما در برخی موارد در مورد پتانسل رسوب گزارشهایی در دست میباشد از جمله فشار خون بالا، تغییراتی که به صورت ناگهانی منجر به فشار داخل جمجمه میشود مانند سرفه، ضربه به سر، سابقه انجام رادیوتراپی، جراحی بای پس قلبی و ریوی، ترومبولیتیک، داروهای ضد انعقاد، استروژن و بروموکریپتن.
با اینکه دلایل ایجاد آپولکسی هیپوفیز ممکن است متفاوت باشد با این حال باید به عنوان یک دلیل احتمالی در هر بیماری که دچار سردرد شدید و یا مشکلات بینایی که به دلیل اختلال اعصاب پدید آمده است در نظر گرفته شود.
زمانی که آپولکسی هیپوفیز تشخیص داده شد باید بلافاصله درمانهای کوتیکو استروئیدی برای آن شروع شود (هم جهت جایگزینی و هم به عنوان کنترل ادم)، همچنین جهت حفظ بینایی و حفظ عملکرد اعصاب جمجمه و جهت پیشگیری از احتمال مرگ، ممکن است جراحیهای ضروری و فوری جهت برطرف کردن فشار نیاز باشد.
الکترولیت و سایر اختلالات متابولیک
انجمن بین المللی سردرد این گروه از سردردها را در گروه سردردهایی که به دلیل تغییرات هموستاز رخ میدهد دسته بندی میکند. شروع این سردردها از نظر زمانی باید با شروع اختلالات متابولیکی همراه باشد و شواهدی مبنی بر این اختلال و بدتر شدن سردردها وجود داشته باشد همچنین باید مدارک و نشانههایی از بهبود سردردها پس از رفع اختلالات متابولیک در دست باشد.
کمبود منیزیم
ماسکوپ (Mauskop) و همکارانش طی مطالعهای ارتباط بین سطوح سرمی منیزیم، مقدار منیزیم یونیزه شده و بروز برخی از انواع سردردها را به همراه تاثیر جایگزینی منیزیم در سردرد مزمن را در یک کارآزمای بالینی مورد بررسی قرار دادند. در بین ۴۰ موردی که به مطالعه وارد شدند ۲۹ نفر زنانی بودند که دچار سردردهای مختلفی از این قبیل بودند: ۱۶ مورد میگرن بدون هاله، ۹ مورد سردرد خوشهای، ۴ مورد سردرد مزمن از نوع تنشی و ۱۱ مورد میگرن مزمن. تمام این افراد با ۱ گرم سولفات منیزیم که به صورت وریدی تزریق شد تحت درمان قرار گرفتند؛ در ۸۰ درصد افراد درد از بین رفت و در ۵۶ درصد از افراد برای ۲۴ ساعت درد تسکین یافت. با توجه به ارتباط مثبتی که بین پایین بودن سطوح سرمی منیزیم یونیزه شده و میزان درد پایدار وجود داشت، محققان این تحقیق به این نتیجه رسیدند که بین کاهش سرم و سطوح منیزیم یونیزهی بافت مغز و احتمالا ابتلاء به میگرن رابطه مثبتی وجود دارد. در مطالعهی دیگری که ماسکوپ و همکارانش انجام دادند اظهار داشتند که به نظر میرسد که ارتباط قوی بین سطوح کم منیزیم یونیزه شده در بیمارانی که مبتلا به میگرن قاعدگی هستند وجود دارد که نشان دهندهی کمبود منیزیم به عنوان یک عامل احتمالی در بروز میگرن قاعدگی میباشد.
این نتایج به عنوان یک راهنما برای فاچینتی (Fachhinetti) و همکارانش جهت مطالعهای جهت بررسی منیزیم به عنوان عاملی جهت جلوگیری از سردردهای میگرنی بود. آنها با استفاده از یک دارونما در یک مطالعهی کارآزمایی بالینی دوسو کور نشان دادند پروفیلاکسی با منیزیم نه تنها منیزیم در کنترل میگرن قاعدگی موثر است بلکه سطوح منیزیم درون سلولی را نیز بهبود میبخشد.